-
۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۶ ۰ نظر
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، دخانیات در ادبیات از جایگاه مهمی برخوردار بود. اغلب شخصیتهای محترم و برجستهی داستان درگیر نوعی از دخانیات بودند، مشهورترین آنها، شخصیت اول اثر پرآوازهی سر آرتور کانن دویل، شرلوک هولمز است.
دخانیات به عناوین کتب نیز سرایت کرده بود و واژگانی مانند تنباکو، پیپ و نیکوتین در آنها دیده میشد «سیگار در واقعیت و فانتزی»، «پیپ و کیسه (ی تنباکو): کتاب شعر سیگاریها». میزان این اهمیت بدان جا رسیده بود که استعمال دخانیات بخشی از هویت نویسندگان را تشکیل میداد.
«ادبیات در دود آبی تنباکو پوشیده شده است».
این را پیتر اشلی در یادداشت خود برای هافینگتون پست میگوید. او که خود دستی بر قلم دارد، به نویسندگان و شعرایی اشاره میکند که چه هنگام نوشتن و چه در سایر لحظات زندگی از دخانیات جدایی نداشتهاند. اشلی معتقد است میان نویسندگان بزرگ در 150 سال اخیر، تقریباً نمیتوان کسی را یافت که بدون اتکا به تنباکو دست به نوشتن برده باشد. او از مشاهیری همچون دیکنز، ویرجینیا وولف، اسکار وایلد، توماس استرنز الیوت (تی.اس.الیوت) و فیلیپ لارکین نام میبرد. مصرف دخانیات چنان در میان مشاهیر ادبی جهان شایع است که میتوان در یادداشتی بلند به پیپ انتخابی آنان و ذکر جزئیات ظاهری و برند پیپ و تنباکویشان پرداخت؛ مانند یادداشت جی.آر.دورِن نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی که همچون تبلیغی روشنفکرمآبانه برای مصرف پیپ و تنباکو در صفحهی فروشگاهی اینترنتی قابل مشاهده است.
سلطه صعنت دخانیات بر ادبیات بدان جا میرسد که از عناوین برخی از آثار ادبی برای نامگذاری سیگار استفاده میشود. «Waverley» و «Kenilworth» نام دو رمان از والتر اسکات اسکاتلندی و نام دو مدل سیگار است. همچنین یک کارخانه سیگارسازی، سیگاری با نام «Sweet Afton»، شعری از رابرت برنز (رابی) شاعر اسکاتلندی، تولید میکند. کریستوفر باکلی طنزنگار سیاسی و نویسنده آمریکایی، در رمان «از سیگار کشیدنتان متشکرم» به سطح بالای نفوذ و قدرت این صنعت در آمریکا میپردازد. شخصیت اصلی این رمان نیک نیلور، سخنگوی یک شرکت بزرگ تنباکو است که به واسطه نفوذ شرکت، از تمامی امکانات رسانهای برای تبلیغ دخانیات استفاده میکند.
نگاهی به نویسندگان و شعرای بنام و تاثیرگذار در قرن 19 و20 و آثارشان میتواند نشانگر غلظت دود در فضای ادبیات معاصر باشد. طیبعتاً استقبال مشاهیر دنیای ادبیات از پیپ، سیگار و نظایر آن و گنجاندن استعمال دخانیات در خصایص اصلی شخصیتهای آثار ادبی، گسترش اقبال عمومی به دخانیات را به دنبال خواهد داشت. اگرچه این روند پس از اثبات علمی مضرات سیگار با شدت کمتری ادامه یافت، اما همچنان فضاهای آمیخته با هنر و ادبیات را در ارتباطی ناگسستنی با دود میبینیم.
دود و آقای نویسنده
«سیگار نوع تمام عیاری از لذت بی عیب است. مطبوع است و ولعی سیری ناپذیر برجا میگذارد. یک فرد چه چیزی بیشتر از این میخواهد؟»
این جملهی اسکار فینگل اُ. فِلاهرتی ویلز وایلد، شاعر، داستاننویس و نمایشنامهنویس مشهور ایرلندی در قرن 19، موید رابطهی صمیمانهی او با دخانیات است. از میان سایر مشاهیر قرن 19 که چنین روابط تنگاتنگی با تنباکو و سیگار دارند میتوان از مارک تواین، همینگوی، آلفرد تنیسون (شاعر انگلیسی مشهور به ملک الشعرای بریتانیا)، رالف والدو امرسون (فیلسوف و نویسنده آمریکایی که سخنانی در مدح حافظ و سعدی نیز دارد)، هنری جیمز و جوزف کنراد نام برد.
در زمانهای که اکثریت شعرا و نویسندگان، همنشینی با قهوه و تنباکو را لازمهی خلاقانه نوشتن میدانند، مسلماً ردپای دخانیات در متن آثار ادبی و شخصیتهای خلق شده مشهود خواهد بود. مانند جان رونالد روئل تالکین (جی.آر.آر.تالکین) نویسنده و زبانشناس بریتانیایی و خالق ارباب حلقهها، که گندالف را همچون خودش همواره پیپ به دست به تصویر میکشد. سی.اس.لوئیس نویسنده ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا از دوستان صمیمی تالکین بود؛ این دو غالباً حین گفتگو دربارهی دستنوشتههایشان پیپ میکشیدند. در همین سده جیمز بری نمایشنامه نویس اسکاتلندی و خالق شخصیت پیتر پن، در کتابی با عنوان «بانوی من نیکوتین؛ مطالعهای در استعمال دخانیات» به ورود دخانیات به انگلستان میپردازد. او در کتاب خود درمورد اقبال عمومی به دخانیات چنین میگوید:
«شکوه هستی چیزی بود که از آن صحبت میشد. مردانی که تا به حال خود را با چیزهای اندک خانه درگیر کرده بودند پیپ را در دهان خود قرار داده و به فلاسفه تبدیل شدهاند. شاعران و طراحان تا زمانی که تمام ایدههای فرومایه از آنها رانده شود دود میکردند، و به جای آنها به سوی افکار والایی که گویی جهان تا کنون نشناخته بود، میشتافتند.»
در روسیهی اواخر قرن 19، میخائیل میخائیلویچ باختین (م.م.باختین)، فیلسوف و منتقد ادبی نیز از زمره وابستگان به دخانیات بود. او زمانی که در بحبوحه جنگ جهانی دوم موفق به تهیه کاغذ سیگار نمیشود، صفحات زیادی از دستنوشتههایش را به جای کاغذ سیگار دود میکند.
ادبیات کودک این سده نیز از نقش آفرینی دخانیات بیبهره نمانده است. به عنوان مثال لوئیس کارول نویسنده و عکاس بریتانیایی، در داستان معروفش «آلیس در سرزمین عجایب»، کرم صدپای کهنسالی را به تصویر میکشد که همواره قلیان میکشد و از قضا عاقلترین شخصیت داستان و پیشگو است.
در قرن بیستم نیز این روند همچنان ادامه دارد. اعتیاد به دود چه در میان نویسندگان و چه شخصیتهای مثبت و منفی کتابهایشان دیده میشود.
سیمون گری، نمایشنامه نویس و خاطرهنگار بریتانیایی، کتابی تحت عنوان «خاطرات سیگار کشیدن» مینویسد. جورج اورول که خود همواره سیگار میکشید، در مقالهی «کتابها علیه سیگار» به بررسی علل اقبال بیشتر مردم به سیگار نسبت به کتاب میپردازد. او ابتدا کتاب را تفریحی گران میخواند و میگوید به عنوان یک تفریح، سیگار را ترجیح میدهد. اورول در ادامه، هزینههای یک سال خود در خرید کتاب و سیگار را بررسی و مقایسه میکند. از آنجا که سیگار یک بار مصرف است و کتاب قابلیت مصرف چندین باره را دارد، برخلاف فرض اولیهی خود نتیجه میگیرد که کتاب نسبت به سیگار مقرون به صرفه است. همچنین اشارهای به سایر آثار و محاسن کتاب دارد و در انتها علت استقبال کمتر از کتاب نسبت به سیگار را هیجان بیشتر در دخانیات و تفریحاتی از این دست میداند. سالها پس از مرگ اورول مجسمهی سیگار به دست او در ساختمان بیبیسی که مدتی در آنجا مشغول به کار بود، نصب میشود. سازندهی مجسمه معتقد است با توجه به اعتیاد جورج به سیگار، او از این مجسمه و قرارگرفتن آن در محلی که کارکنان حوالی آن سیگار میکشند، خوشحال خواهد بود.
سیگار در ادامهی موفقیتهای ادبیاش، در رمان معروف «ناتور دشت» نوشتهی جروم دیوید سالینجر، نقش پررنگی را ایفا میکند. هولدن کالفیلد شخصیت اصلی داستان، نوجوان هفده سالهای است که در برخورد با جامعهی پر هرج و مرج آمریکا، معصومیت کودکانهی خود را از دست میدهد. او که کم سن و سال است در برخورد با افراد گوناگون اطراف خود و برای جلب توجه آنها دست به دامان سیگار میشود. هولدن تمامی گفتگوهای خود را به بهانهی تعارف سیگار آغاز میکند. گویا با این روش خود را بزرگسال نشان داده و فضایی صمیمانه برای گفتگو و رهایی از تنهایی فراهم میکند.
ایتالو ازوِوُو، رماننویس ایتالیایی نیز، در معروفترین شاهکار خود «اعترافات (وجدان) زنو» سیگار را مدنظر داشته است. زنو کاسینی مردی است که به توصیهی روانکاوش شرح زندگی خود را مینویسد و در آن وقایعی را بازگو میکند که فقط روانکاوش میداند. زنو خاطرات خود را در اختیار روانکاو قرار میدهد اما مداوای خود را نیمه کاره رها میکند. دکتر برای انتقام جویی و تحریک زنو به ادامهی معالجه، نوشتههای او را با افزودن یک مقدمه بر آن منتشر و در همان مقدمه اعلام میکند که حاضر است نصف عواید انتشار اثر را به زنو بپردازد، به شرط آن که او بازگردد و معالجهاش را به اتمام برساند. فصل اول خاطرات زنو به ماجراهای تلاش او برای ترک سیگار اختصاص دارد.
ایان فلمینگ، نویسنده بریتانیایی نیز یکی از معروفترین و محبوبترین شخصیتهای سیگار به دست را خلق کرده است؛ جیمز باند 007.
دود و خانم نویسنده
در ابتدای شیوع مصرف دخانیات و در دورهای که شلوار پوشیدن و دوچرخهسواری برای زنان افعال پسندیدهای نبود، به طبع استعمال دخانیات نیز عملی صرفاً مردانه بود. در اواخر قرن نوزدهم ایدههای فمنیستی در قالب جریان «زن جدید» شروع به گسترش کرد. زن جدید که توسط زنان تحصیلکرده وبرخی مردان روشنفکر حمایت میشد، با آنچه سلطهی مردان بر جامعه و محدودیتهای زنان مینامید، به مقابله پرداخت. در نتیجهی چنین فعالیتهایی، ادبیات نیز با ظهور آثار و نویسندگانی متأثر از زن جدید مواجه شد. زن جدید را در شخصیت سو بردهد در رمان «جود گمنام» اثر توماس هاردی میتوان دید. سیگار که تا پیش از این به دست زنانی داده میشد که از شخصیتهای حداقل به ظاهر منفی داستان بودند و تمایل داشتند برخلاف طبیعت خود و شبیه به مردان زندگی کنند، اکنون همنشین همیشگی زنان مشهور و پیشرو جهان بود. یک پایگاه اینترنتی با گرایشات فمنیستی که در حمایت از نویسندگان زن فعالیت میکند، از زنان نویسنده و شاعری نام میبرد که سیگار کشیدن از عادات روزانهی آنان بوده است. در این یادداشت از افرادی همچون آدلاین ویرجینیا وولف (رماننویس، ناشر، منتقد و فمنیست مشهور انگلیسی)، سیمون دوبوار، دوروتی پارکر (شاعر، نویسنده، منتقد و طنزنویس آمریکایی)، ژرژ ساند، بریل بینبریج (نویسندهی انگلیسی، برندهی کتاب سال انگلیس و نامزد جایزهی بوکر، معروف به جواهر ملت انگلیس)، سوزان سانتاگ (نویسنده، نظریهپرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی)، پاتریشیا هایاسمیت (نویسندهی آمریکایی)، آین رند (رماننویس، فیلسوف، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس روسی_آمریکایی)، زورا نیل هرستون (نویسنده، تودهشناس و انسانشناس آفریقایی_آمریکایی) و اینگهبورگ باخمان نام برده شده است. سیمون دوبوار فرانسوی که نامدارترین زن روشنفکر قرن بیستم نامیده میشود، در غالب عکسهایش سیگار در دست دارد. آنچه که در مورد اینگهبورگ باخمان، نویسنده و شاعر اتریشی، ذهن را بیشتر درگیر میکند، مرگ او در اثر آتشسوزی ناشی از سیگارش است.
سالها پیش از آنکه علم از عواقب سیگار کشیدن به ما بگوید، رماننویس رمانتیک، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار، اصلاحطلب اجتماعی و خاطرهنگار فرانسوی، ژرژ ساند سیگار را محرک خلاقیت میدانست:
«یک سیگار غم و اندوه را کرخت میکند و ساعتهای گوشهنشینی را با یک میلیون تصویر دلپذیر پر میکند.»
گفتهاند مشت نمونهی خروار است. اما یک بررسی اجمالی در شیوع مصرف دخانیات میان اهالی ادبیات، مواردی فراوانتر از مشت به دست میدهد که نمونهی فراگیری این مشکل در کل خروار است. ادامهی این روند میتواند موجب ضرورت نامگذاری روزی به عنوان «روز هوای پاک در ادبیات» شود. ظاهراً گاردین چنین ضرورتی را احساس کرده که به بهانه سالگرد محکومیت صنعت دخانیات به پرداخت غرامتی سنگین به مصرف کنندگان ایالت فلوریدا در سال 1999، توسط هیئت منصفهی میامی، سوالاتی را با محوریت حضور دخانیات در ادبیات برای مخاطبان خود طراحی میکند.
پینوشت: اولین مطلب من در مجلهی ادبی الفیا
۱۱۴ هدی فردوسی
درباره من
آخرين عناوين
آرشيو
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۲)
- مهر ۱۳۹۷ (۳)
- خرداد ۱۳۹۷ (۲)