-
۱۲ آبان ۹۷ ، ۱۴:۴۱ ۰ نظر
مروری بر روایات اسارت در جهان
اسارت در چنگال دشمن در جای جای تاریخ بشری به چشم میخورد؛ همواره پیروز جنگ، بسته به فرهنگ جامعهاش اسرا را یا به بردگی میبرده و یا میکشتهاست. در میان این اسیران جنگی کم نیستند آنان که دست به قلم برده و از روزگار اسارتشان نوشتهاند: احوالات درونیشان، فضای اردوگاهها، آنچه بر سایر اسرا میگذرد و مطالبی از این دست. تعداد روایات اسارت و اهمیت دادههایی که میتوان از آنها بیرون کشید به گونهای است که نمیتوان نادیدهشان گرفت، حتی برخی پژوهشگران به این آثار در قالب یک ژانر ادبی مستقل مینگرند، که البته نباید با ادبیات زندان اشتباه گرفته شوند. این دسته از آثار متعلق به جامعه و جغرافیای خاصی نیستند و در میان اسرای دوطرف یک نبرد نیز دیده میشوند؛ اما بسیاری از آنها نادیده گرفته شدهاند. این نادیدهگرفتن و درمقابل نگاه ویژه به برخی، معمولاً دلایلی سیاسی داشتهاند. نگاه ویژه به روایتهای آشویتس یکی از مواردی است که با اغراض سیاسی همراه بوده است. آشویتس اردوگاه آلمان در لهستان بود که به کورههای آدم سوزیاش معروف است. این روایتها در راستای اثبات هلوکاست و ایجاد حق کاذب برای یهودیان اشغالگر، تقویت شد. «انسان در جستجوی معنا»، «شب»، و «من آخرین یهودیام» از جمله روایتهایی هستند که نویسندگانشان خود اردوگاه آشویتس را چشیدهاند. داخائو نیز یکی دیگر از این اردوگاههاست. «مارتا گلهورن» در کتاب «به من دروغ نگو»، داخائو را اینگونه روایت میکند:
«پشت سیمهای خاردار و حفاظ الکتریکی آدمهایی مثل اسکلت در آفتاب نشسته بودند و به دنبال شپش خود را میکاویدند. آنها فاقد چهرهای خاص بودند و سنشان را نمیشد حدس زد. چهرههایی بیروح و زردرنگ، فقط پوست و استخوان. با چشمهایی عجیب، درشت و از حدقه درآمده. اینجا داخائو است.»
در مقابل غلبۀ روایتهای آشویتس، از اردوگاه اسرای آلمانی در جبهۀ متفقین صدایی بیرون نیامد و این فقدان روایت، به بیشتر دیده شدن جنایات یک طرف نبرد کمک کرد.
تاریخ آمریکا نیز بارها جنگ و اسارت و بردهداری به خود دیده است: هجوم استعمارگران بر بومیان، جنگهای داخلی شمال و جنوب آمریکا، حضور در جنگ جهانی دوم، حمله به ویتنام، افغانستان و عراق. به همین سبب روایات متعدد و مختلفی از اسارت، در آمریکا نگاشته شده است. دکتر رابرت سی دویل، استاد تاریخ، نویسنده و تهیهکننده، در سالهای 1967 تا 1971 افسر نیروی دریایی بوده و در ویتنام حضور داشته است. دویل در «آواهایی از اسارت» (1994؛ Voices from captivity) به روایات اسارت میپردازد و از جمله افرادی است که برای این آثار ژانر مستقلی قائل است.
او در این کتاب نشان میدهد که هرچند چیدمان و شرایط محیطی ممکن است متفاوت باشد، اما داستانهای اسارت ساختار مشترک و محتوا و موضوعات مشابهی دارند. دستگیری، حبس، انزوا، شکنجه، سرسپردگی یا مقاومت، مرگ، فرار، آزادی و بازگشت به وطن، کلیدواژههای اساسی و تکرارشونده در این روایات هستند. دویل معتقد است اینها دقیقاً همان عناصری هستند که این ژانر را به فرم ادبیِ جذاب و ماندگاری تبدیل کرده است. او با استفاده از منابع بسیاری همچون اسناد رسمی، گزارشات اول شخص (خاطرات اسرا)، اسناد تاریخی و نامههای شخصی به علاوۀ آثار فولکور و داستانی، جاودانگی و حضور همیشگی داستانهای اسارت را در آمریکا نشان میدهد.
نیم قرن بعد از پایان جنگ جهانی دوم، در سال 1991، صربستان، بوسنی و کرواسی شاهد نسلکشی مسلمانان بودند. مردان غیرنظامی بعد از دستگیری، کشته و زنان به اردوگاه اسرا منتقل میشدند. چهار سال از پایان جنگ گذشته بود که «اسلاونکا دراکولیچ» نویسندۀ کروات کتاب «کمونیست رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم»، کتاب «انگار آنجا نیستم» را به روایت یکی از زنان بازمانده از اردوگاه اسرای جنگی نوشت.
از اردوگاههای شوروی نیز روایاتی شنیده شده است. سال 1974، الکساندر سولژِنیتسین خاطرات خود از این اردوگاهها را در «مجمع الجزایر گولاگ» منتشر کرد. «اسلاوومیر راویکز» نیز یکی از اسرای لهستانی این اردوگاه بود که خاطراتش را در قالب نمایشنامه نوشت. پیتر وبر سال 2010، بر مبنای این نمایشنامه، فیلم «راه بازگشت» را ساخت.
روایات دهشتناک گوانتانامو نیز به سختی از ذهن خواهد رفت. «خاطرات گوانتانامو» که دست نوشتههای مخفیانۀ «محمد ولد صلاحی» است و «حقایق ناگفته از گوانتانامو» نوشتۀ «محمدعلی شاهموسوی»، روایاتی هستند که کتاب شدند، اما بازتاب جهانی پیدا نکردند.
جنگ ویتنام هم از جمله نبردهای خونینی است که تبعات آن همچنان بسیاری را درگیر کرده است اما اثری که خاطرات اسرای ویتنامی این جنگ را ثبت کرده باشد، به سختی یافت میشود. روایت اسارت، روایت انسانهای رنجور دربندی است که برای بقای جان و هویت خویش میجنگند، آن گونه که دراکولیچ در «انگار آنجا نیستم» توصیف میکند:
«دنیای بیرون برای ما کاملاً ناپدید شده بود و تنها یک قانون در اردوگاه وجود داشت: زنده ماندن. زنده ماندن به هر قیمتی.»
مسئلۀ اسارت، خارج از مرزهای ایران، نه تنها شاهد فقدان، و ترویج یا تحریم هدفمند روایتهاست، بلکه عمده روایات موجود نیز فارغ از ساحتهای انسانی و عمدتاً در فضایی سرد، بیشتر بر جنبۀ تنازع بقا تاکید دارند؛ همان گونه که در «انسان در جستجوی معنا» ویکتور فرانکل میگوید:
«زندانیهایی می توانستند زنده بمانند که پس از سالها دربدری از اردو به اردو، همۀ ارزشهای اخلاقی را در کشاکش برای زنده ماندن از دست داده بودند. اینها برای یک نفس زنده ماندن، از هیچ کاری ابا نداشتند. میدانیم آنها که از همه بهتر بودند، بازنگشتند.»
پینوشت: اولین یادداشت من در روزنامۀ فرهیختگان، به بهانۀ یکی از شبهای فصل اول شب روایت.
۸۰ هدی فردوسی
درباره من
آخرين عناوين
آرشيو
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۲)
- مهر ۱۳۹۷ (۳)
- خرداد ۱۳۹۷ (۲)